من هیچ منظور خاصی نداشتم و اصلا منظورم شوربختانه این نبود که دارم براش مجازات میشم، اما جدای مجازات، الان چیز مهمتری برام جلوه کرده. من نقل مکان کردم که با دوسپسر اینجام، زندگی کنم. واقعیتش فک نمیکنم خیلی دوامی بیاره. یعنی هم از سمت خودم و هم از سمت اون. حالا به هر صورت اتفاقی هست که افتاده. حالا چی شده؟ من جای اولی که بصورت share room زندگی میکردم، یک جای خوب شهر بود بصورت اتفاقی، که هرچقدر گذشت، بیشتر فهمیدم. اینجاییکه دوسپسرم خونه داره از اون محله پایینتره. من نمیدونم واقعا داشتم چی رو میگفتم که مثلا اتفاقاتی که برام افتاده، منو از بالای مهاجرت کم کم اورده یه جای پایینتر. چند روز بعدش که من امتحان ایلتس و یکی از assignment هام رو نوشتم، این مسئله رو به روم اورد که چرا اینجوری گفته. درسته من تو قصر زندگی نمیکنم ولی تو هم سختی نکشیدی اول مهاجرتی. نکته اینه من اصلا همچین منظوری نداشتم و چون خودش به این قضیه فکر میکرده، براش جلوه کرده. من متوجه میشدم این چند روز باهام سرسنگین هست و هی ازش هم میپرسیدم که چیه؟ اما جوابی نمیشنیدم. بعد تازه فهمیدم چرا؟ امروز اولین روز کاریم بود. از ۷ خونه رو ترک کردم تا الان که ساعت ۷ هست. یک بار هم بهم زنگ نزد بگه اصلا تو مردی یا زندهایی؟ مامان قشنگم از اونجا صبح زنگ زده بود که وای من خواب نمونم. زنگ زده بود که نرسیدی خونه؟ چجوری بود؟ پسر واقعا دلم میخواد گریه کنم. واقعا بیکسام اینجا. بخوانید, ...ادامه مطلب
اصن نمیتونم آدم سخیف و سیاه قلب تحمل کنم. مثلا مامان بزرگم. نمیخوامم غر بزنم. چون اگه اون آدم گوهیه، من میتونم گوه نباشم. من میتونم مدیریت کنم. یعنی بگم مرسی که اظهار نفرت میکنید ولی بسه. ما رفتیم. بای بای., ...ادامه مطلب
از تفریحات روزگار،به دام انداختن دوستان پسری است که میدانی از تو خوششان می اید.سپس تشویق انها به گفتن حرف دلشان به دختر موردنظر با توجیه اینکه دنیا دو روز است. در نهایت بعد از شنیدن اقرارهای او،شروع به گفتن "اوه مای گاش" های الکی میکنید. ,بهتر,خوردن,هست ...ادامه مطلب
اونجاش که تو grey's anatomy کریستینا میگه وقتی با برک بودم،دیگه خودم نبودم..من رو از خودم گرفت.حالا دیگه ازادم. اخ کریستینا،کریستینا..., ...ادامه مطلب