بچه ها. من وقت نمیکنم دیگه بخونمتون. ببخشید.

ساخت وبلاگ

دیدم‌ نفس ام بالا نمیاد، دیدم یکی از سوراخهای دماغم چسبده به مرکز دماغم. بعد هی فین و اینهام میکردم، اصن افاقه نمیکرد چون اصن چیزی توش نبود. صرفا خوابیده بود رو هم. واسه همین با یه دستم اون‌ پره دماغم رو گرفتم و کشیدم بیرون و همونجوری نگه داشتم و همونجوری درس خوندم. واقعا خنده ام گرفته بود و واقعا بهتر داشتم نفس میکشیدم.

به هر حال میتونه نکته مثبتی باشه....
ما را در سایت به هر حال میتونه نکته مثبتی باشه. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2chaghorpaghor3 بازدید : 128 تاريخ : چهارشنبه 19 آذر 1399 ساعت: 0:26